مدیریت در فضای کسبوکار ایران، علاوه بر چالشهای جهانی، نیازمند درک عمیقتری از فرهنگ، ساختارها و پویاییهای خاص این محیط است. متاسفانه، گاهی اوقات مدیران ما ناخواسته در دام اشتباهاتی میافتند که میتواند مسیر موفقیت سازمانشان را ناهموار کند.
در این مقاله، 10 مورد از اشتباهات مرگبار مدیران ایرانی را با مثالهای ملموس بررسی میکنیم و راهکارهایی عملی برای فرار از این تلهها ارائه میدهیم.
اشتباه: اعمال یک رویکرد مدیریتی یکسان برای تمام کارکنان بدون توجه به پیشینه فرهنگی، زبان یا آداب و رسوم مختلف آنها.
مثال ایرانی: مدیری در یک شرکت با شعب متعدد در استانهای مختلف، بدون توجه به تفاوتهای فرهنگی، یک نوع سیستم پاداشدهی را برای همه شعب اجرا میکند. این سیستم ممکن است در یک استان با استقبال روبرو شود، اما در استان دیگر به دلیل تفاوت در ارزشها و انگیزهها، تاثیر منفی بر روحیه کارکنان بگذارد.
راه فرار: مطالعه و شناخت فرهنگهای مختلف موجود در سازمانتان، برقراری ارتباطات باز و احترامآمیز با تمام اعضا و انعطافپذیری در رویکردهای مدیریتی. به عنوان مثال، برگزاری مراسم و جشنهای مرتبط با فرهنگهای مختلف کارکنان میتواند حس تعلق و همدلی را افزایش دهد.
اشتباه: تصور اینکه با استخدام افراد متخصص، نیازی به سرمایهگذاری بیشتر بر روی آموزش و ارتقای مهارتهای آنها نیست.
مثال ایرانی: یک شرکت تولیدی به دلیل فشارهای اقتصادی، بودجه آموزش کارکنان خود را به طور کامل حذف میکند. در نتیجه، کارکنان با روشهای نوین تولید و فناوریهای جدید آشنا نمیشوند و بهرهوری و کیفیت محصولات به مرور زمان کاهش مییابد.
راه فرار: تخصیص بودجه و زمان مناسب برای آموزشهای تخصصی و عمومی، ایجاد فرصتهای یادگیری مداوم، تشویق کارکنان به ارتقای مهارتها و ایجاد فرهنگ یادگیری در سازمان. برای مثال، برگزاری دورههای آموزشی آنلاین و حضوری متناسب با نیازهای شغلی و برگزاری کارگاههای تبادل تجربه بین کارکنان میتواند بسیار موثر باشد.
اشتباه: اتخاذ تصمیمات مهم و تاثیرگذار بدون در نظر گرفتن نظرات و تخصص اعضای تیم و کارشناسان مربوطه.
مثال ایرانی: مدیر یک شرکت بازرگانی، بدون مشورت با تیم فروش و بازاریابی، تصمیم به تغییر استراتژی تبلیغاتی میگیرد. این تصمیم به دلیل عدم شناخت کافی از بازار و مخاطبان هدف، منجر به هدر رفتن بودجه و کاهش فروش میشود.
راه فرار: ایجاد فضایی برای تبادل نظر و مشارکت کارکنان در تصمیمگیریها، تشکیل جلسات هماندیشی منظم، استفاده از نظرات کارشناسان و اعتماد به تواناییهای تیم. برای مثال، قبل از اتخاذ هر تصمیم مهم، برگزاری جلسات طوفان فکری با حضور افراد مرتبط و بررسی تمام جوانب موضوع میتواند از اشتباهات جلوگیری کند.
اشتباه: ارائه اطلاعات ناقص، مبهم یا دیرهنگام به کارکنان در مورد اهداف، برنامهها و تغییرات سازمان.
مثال ایرانی: در یک سازمان دولتی، تغییرات ساختاری مهمی در حال انجام است، اما مدیران به طور واضح و به موقع این تغییرات را به کارکنان اطلاع نمیدهند. این امر باعث ایجاد شایعات، نگرانی و کاهش انگیزه در بین کارکنان میشود.
راه فرار: برقراری کانالهای ارتباطی باز و موثر، اطلاعرسانی منظم و شفاف در مورد اهداف، برنامهها و تغییرات سازمان، گوش دادن فعال به نظرات و نگرانیهای کارکنان. به عنوان مثال، برگزاری جلسات توجیهی منظم، انتشار خبرنامههای داخلی و استفاده از ابزارهای ارتباطی دیجیتال میتواند به شفافیت کمک کند.
اشتباه: مقاومت در برابر ایدههای جدید و روشهای نوین کار به دلیل ترس از ریسک یا عادت به روشهای سنتی.
مثال ایرانی: یک شرکت قدیمی در حوزه چاپ و بستهبندی، با وجود ظهور فناوریهای دیجیتال و روشهای نوین بازاریابی، همچنان به روشهای سنتی خود پایبند است و از سرمایهگذاری در این زمینهها خودداری میکند. در نتیجه، به تدریج سهم بازار خود را از دست میدهد.
راه فرار: ایجاد فرهنگ نوآوری در سازمان، تشویق کارکنان به ارائه ایدههای جدید، پذیرش ریسکهای سنجیده، مطالعه و الگوبرداری از کسبوکارهای موفق و انعطافپذیری در برابر تغییرات بازار. برای مثال، برگزاری مسابقات ایده و اختصاص بودجه به پروژههای نوآورانه میتواند انگیزه ایجاد کند.
اشتباه: تمرکز تمام وظایف و مسئولیتها بر دوش مدیر و عدم واگذاری آنها به افراد توانمند در تیم.
مثال ایرانی: مدیر یک واحد تولیدی کوچک، به دلیل وسواس زیاد، تمام مراحل کار را شخصاً نظارت میکند و به کارمندان خود اعتماد نمیکند. این امر باعث میشود مدیر دچار فرسودگی شغلی شود و کارمندان نیز فرصت رشد و نشان دادن تواناییهای خود را از دست بدهند.
راه فرار: شناسایی و تفویض وظایف متناسب با تواناییهای کارکنان، تعیین اهداف و انتظارات واضح، ارائه آموزش و پشتیبانی لازم، اعتماد به کارکنان و پذیرش اشتباهات احتمالی به عنوان بخشی از فرآیند یادگیری. برای مثال، تعیین سرپرست برای هر بخش و واگذاری مسئولیتهای مشخص به آنها میتواند به توزیع کار و افزایش کارایی کمک کند.
اشتباه: اولویت دادن به حل مشکلات و چالشهای روزمره به جای برنامهریزی و سرمایهگذاری برای آینده سازمان.
مثال ایرانی: یک شرکت ساختمانی به دلیل مشکلات مالی کوتاهمدت، تمام تمرکز خود را بر گرفتن پروژههای فوری با سود کم میگذارد و از سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه برای استفاده از مصالح نوین و پایدار غافل میشود. این امر در بلندمدت باعث از دست دادن فرصتهای رقابتی میشود.
راه فرار: تدوین استراتژیهای بلندمدت روشن و قابل دستیابی، تخصیص زمان و منابع مناسب برای برنامهریزی و پیگیری اهداف بلندمدت، ایجاد تعادل بین حل مسائل فوری و حرکت به سوی اهداف آتی. برای مثال، برگزاری جلسات استراتژیک منظم با حضور مدیران ارشد برای بررسی روند بازار و تعیین اهداف بلندمدت ضروری است.
اشتباه: فقدان سیستم منظم برای ارزیابی عملکرد کارکنان و ارائه بازخورد سازنده به آنها برای بهبود عملکرد.
مثال ایرانی: در یک فروشگاه زنجیرهای، هیچ سیستم ارزیابی عملکردی برای فروشندگان وجود ندارد و مدیران صرفاً بر اساس میزان فروش کلی قضاوت میکنند. این امر باعث میشود فروشندگان از نقاط قوت و ضعف خود آگاه نشوند و انگیزهای برای بهبود عملکرد نداشته باشند.
راه فرار: طراحی سیستمهای ارزیابی عملکرد عادلانه و شفاف، ارائه بازخورد منظم و سازنده به کارکنان، برگزاری جلسات فردی برای بحث در مورد نقاط قوت و ضعف و تعیین برنامههای بهبود. برای مثال، استفاده از شاخصهای کلیدی عملکرد (KPIs) و برگزاری جلسات بازخورد ۳۶۰ درجه میتواند دیدگاه جامعی از عملکرد کارکنان ارائه دهد.

اشتباه: تمرکز صرف بر اهداف سازمانی و نادیده گرفتن نیازها، خواستهها و سلامت روانی کارکنان.
مثال ایرانی: یک شرکت نرمافزاری به دلیل فشار کاری زیاد، ساعات کار طولانی و عدم توجه به تعادل بین کار و زندگی کارکنان، با نرخ بالای ترک کار مواجه میشود. این امر هزینههای جذب و آموزش نیروی جدید را افزایش میدهد و بر کیفیت کار تاثیر منفی میگذارد.
راه فرار: ایجاد محیط کار مثبت و حمایتی، توجه به تعادل بین کار و زندگی کارکنان، ارائه مزایا و تسهیلات مناسب، قدردانی از تلاشها و دستاوردهای کارکنان و ایجاد فرصتهایی برای رشد و پیشرفت آنها. برای مثال، برگزاری برنامههای تفریحی و ورزشی، ارائه بیمههای تکمیلی و ایجاد فرصتهای دورکاری میتواند به افزایش رضایت کارکنان کمک کند.
اشتباه: اکتفا به مهارتهای مدیریتی و عدم تلاش برای ارتقای مهارتهای رهبری مانند همدلی، انگیزش و ایجاد چشمانداز.
مثال ایرانی: مدیر یک تیم تحقیق و توسعه، دانش فنی بالایی دارد اما فاقد مهارتهای ارتباطی و انگیزشی قوی است. در نتیجه، نمیتواند به خوبی با اعضای تیم ارتباط برقرار کند و آنها را در جهت اهداف پروژه هدایت نماید.
راه فرار: شرکت در دورههای آموزشی رهبری، مطالعه کتابها و مقالات مرتبط، الگوبرداری از رهبران موفق، دریافت بازخورد از دیگران و تمرین مستمر مهارتهای رهبری. برای مثال، شرکت در کارگاههای آموزشی توسعه فردی و رهبری و دریافت مربی (Mentor) میتواند به مدیران در ارتقای این مهارتها کمک کند.
اگر دوست دارید یک مقاله به زبان انگلیسی در مورد اشتباه مرگبار مدیران ایرانی بخوانید ، لطفا اینجا کلیک کنید.